|
شنبه 87 مرداد 5 :: 1:5 عصر :: نویسنده : Mohammad
افسوس که دست سرنوشت قصه ی ما رو بد نوشت هرچی غم دنیا که بود تو سرنوشت ما نوشت افسوس که دست روزگار نذاشت بمونیم برقرار من و تو مال هم بودیم نفرین به کار روزگار تقصیر من بود یا تو بود ؟!عشقی واست نمونده بود یا اینکه دیونه ی تو شعری برات نخونده بود نمی دونم یهو چی شد از من و جاده ترسیدی هرچی بهت گفتم بیا !! نیومدی ,نفهمیدی افسوس از اون روزای خوب که بودی عشق ویار من چشم حسودها کور نشد نموندی در کنار من این لحظه های آخره هرچی دلت می خواد بگو :. اما خداحافظ نگو :.
پسشاپیش میلاد حضرت علی (ع) و روز پدر رو به همه تبریک میگم همچنین به پدر مهربون و گلم که خیلی دوسش دارم از خدا می خوام که سایه بلندش همیشه بالا سرم باشه می خوام بگم خیلی صادقانه پدر مهربونم خیلی دوستت دارم . پدرم مهربونم با محبت هات جایی واسه جبران من نذاشتی اما می گم بی نهایت دوستت دارم . (شاپرک خانومت )
موضوع مطلب :
شنبه 87 مرداد 5 :: 1:5 عصر :: نویسنده : Mohammad
سوختم و آب شدم به پات
موضوع مطلب :
شنبه 87 مرداد 5 :: 1:5 عصر :: نویسنده : Mohammad
هر چی کشیدم دیگه بسه دیگه شدم از همه ی کارات خسته دیگه
غمهاتو تنهایی کشیدم رو دوشم بدی هات هرگز نمی شه فراموشم
دیگه اسممو رو لبت نیار از چشام افتادی دیگه ازت بدم میاد
بودم از سرت زیاد من همون که با تو ساخت آره هستیشو باخت اشک منو در میاری پا روی این دل می ذاری
بسه دیگه خدا نشناس قسم خوردی به اون خدا که نمی شی ازم جدا
آخه مگه تو خدا نداری؟ وا گذارت به خدا آی رفیق نیمه راه الهی روز وشب بباری؟
موضوع مطلب :
چهارشنبه 87 مرداد 2 :: 7:0 عصر :: نویسنده : Mohammad
یه لره رفت پارتی. فرداش رفیقش ازش پرسید چطور بود. لره گفت: خیلی عالی بود . روی من اسم یه گل گذاشته بودن و هی صدام میکردن. رفیقش گفت چی میگفتن. لره گفت: من و انداخته بودن وسط و هی دورم میچرخیدن میگفتن اسگله رو اسگله رو ... به قزوینیه میگن: شما قربانی هم میکنین؟ میگه: فامیلیش مهم نیست، هر کی باشه می...! از ترکه در مورد آمریکا سوال میکنند میگه: والا یه پاش تو عراقه، یه پاش تو افغانستانه، فکر کنم میخواد برینه رو ایران!
موضوع مطلب :
چهارشنبه 87 مرداد 2 :: 7:0 عصر :: نویسنده : Mohammad
خوب اینم چندتا جوک منتخب: از رشتیه می پرسن توی شهر شما دختر نجیب هم پیدا میشه؟ رشتیه میگه: پیدا می شه ولی هزار تومن گرونتره!!! یه رشتی میره پیش دکتر میگه آقای دکتر من چهارتا بچه دارم. دیگه نمیخوام بچه دار بشم. دکتر میگه خوب از کاندوم استفاده کن. رشتیه میگه دکتر اولی رو از کاندوم استفاده کردم ولی خانم حامله شد دکتر میگه خوب به زنت بگو ای یو دی بزاره. میگه آقای دکتر دومی رو ای یو دی گذاشت ولی باز حامله شد دکتر میگه خوب بگو قرص ضد حاملگی بخور. گفت خورد ولی بازم حامله شد. دکتر گفت خوب بابا دیگه نکن رشتیه گفت بابا آخری رو هم نکردم ولی حامله شد. از زن رشتیه میپرسن: شما موقع عشق بازی با شوهرتون حرف هم میزنید؟ میگه: اگه زنگ بزنه، خوب آره یه بچه توی قزوین گم میشه پلیس اعلام میکنه که هرکی این بچه را پیدا کرده امشب را که هیچ ولی فردا شب بیاد تحویلش بده تا ما پس فردا اون را به خونواده اش تحویل بدیم یه روز یه نقر یکی از مامورای 110 رو کشت. از فردا بهشون میگفتن 109
به ترکه میگن از قفل فرمونت راضی هستی؟ میگه آره فقط سر پیچ ها یه کم اذیت میکنه! از لره نوار مغزی میگیرن، میبینن 20 دقیقه اولش خالیه! ترکه میره عروسی و میبینه یکی بسته هزاری، یکی دیگه داره 2هزاری میریزن سر عروس. جو میگیرتش، کارت اعتباریش رو در میاره میکشه لای پستونای عروس! ترکه یه سگ داشته که دست و پا نداشته. یه روز دزد میاد خونش سگه رو میزاره تو فرقون دنبال دزدا میکنه!! موضوع مطلب : |